سازمانهای غیردولتی: میسیونرهای امپریالیسم
ترجمه: ا. م. شیری ترجمه: ا. م. شیری

by Devon DB

http://mixednews.ru/archives/15498

 

 

۲۴ اسفند ۱٣۹۰

سازمانهای غیردولتی با انجام وظایف مختلف انساندوستانه که هر یک به نحوی از انحا با معضلاتی مثل فقر، حفظ محیط زیست و آزادیهای مدنی مرتبط هستند، به مهم ترین جزء صحنه جهانی در قرن بیست و یکم تبدیل می شوند. همراه با این، سازمانهای غیردولتی دارای جانب تاریکی نیز می باشند. آنها در مناسبات بین المللی، از جمله از سوی ایالات متحده آمریکا بعنوان یک ابزار مورد استفاده قرار می گیرند. ایالات متحده آمریکا صمن اتکاء بر قدرت نظامی، اینک از سازمانهای غیردولتی بمثابه ابزاری برای اجرای سیاست خارجی خود استفاده می کند. بویژه این امر در ارتباط با «بنیاد ملی حمایت از دموکراسی»، «خانه آزادی» و «عفو بین الملل» بوضوح قابل درک است.

بنیاد ملی حمایت از دموکراسی

بنوشته سایت بنیاد ملی حمایت از دموکراسی، این بنیاد یک سازمان خصوصی غیرانتفاعی است که در راه توسعه و تحکیم نهادهای دموکراتیک در سراسرجهان فعالیت می کند. اما، این جملات شیرین فاصله بسیار زیادی با واقعیت دارند.

تاریخچه سازمانهای غیردولتی پس از بقدرت رسیدن دولت ریگان آغاز می شود. باز شدن پرونده های متعدد در خصوص فعالیتهای سازمان سیا در سالهای ۷۰ نشان دادند که کارنامه این سازمان و بطور کلی دولت آمریکا از اقداماتی از قبیل، سازماندهی سوءقصد به جان رهبران دولتها، بی ثبات سازی کشورهای خارجی و تعقیب شهروندان آمریکایی پر است و به همین سبب، در آن هنگام کمیته های زیادی برای تحقیق در باره فعالیتهای سازمان سیا تشکیل گردید. بررسی های کمیته چرچ (بسرپرستی فرنک چرچ Frank Churchدموکرات از آیداهو)، بسیار جدی بود و اسناد افشا شده از سوی آن که از «ضرورت اعمال نظارت دائمی بر فعالیت سازمانهای اطلاعاتی حکایت می کرد، به تشکیل یک کمیته دائمی ویژه اطلاعات منجر گردید». وظیفه نظارت بر فعالیت سازمان امنیت ملی به کمیته دائمی ویژه اطلاعات محول شد. زمانیکه اعمال کنترل و نظارت به مد روز تبدیل گردید، علی الظاهر، چنان می نمود که روزگار قتلهای سیاسی و کودتاهای سیا به پایان رسیده است. بعبارت دقیق تر، سیا می بایستی عملیات خود را در اشکال دیگری، در پشت نقاب سازمان غیردولتی بنیاد ملی حمایت از دموکراسی که هدف آن برقراری دموکراسی در سراسر جهان بود، به اجرابگذارد.

ایده تأسیس سازمان غیردولتی از همان ابتدا بمثابه ابزار سیاست خارجی آمریکا مطرح شد و آن، مولود اندیشه آلن واینشتاین بود که تا زمان تشکیل آن، پروفسور دانشگاههای براون و جرج تاون بود و در تحریریه «واشینگتن پست» کار می کرد و نیز مدیر اجرایی مجله «واشینگتن کوآرترلی»، ااز نتشارات مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی- اتاق فکر جناح راست محافظه کاران بود که می بایستی در آینده به استراتژیستهای امپریالیستی مانند هنری کیسنجر و زبیگنو بژزنسکی بپیوند. او در مصاحبه ای در سال ۱۹۹۱ گفت:«بسیاری از آنچه را که ما امروز انجام می دهیم، ۲۵ سال پیش سازمان سیا مخفیانه انجام داده است».

اولین مدیر این بنیاد، کارل گرشمان اذعان کرد که بنیاد فقط یک پوشش برای سازمان سیا بحساب می آید. در سال۱۹۸۶ او چنین گفت:

«ما نباید به چنین کارهای مخفیانه دست می زدیم. دریافت کنندگان پول از سیا، در نظر گروههای دموکراسی در سراسر جهان دهشتناک می نمودند. ما به این مسئله در سالهای شصت پی بردیم و به آن پایان دادیم. ما دیگر نمی توانستیم به چنین اقداماتی دست بزنیم و علت تأسیس بنیاد نیز همین بود».

همانطور که پیشتر گفته شد، بنیاد از همان ابتدای تأسیس در سال ۱۹۸۳، با «دریافت بخشی از بودجه تخصیصی مصوب کنگره آمریکا به آژانس اطلاعاتی ایالات متحده آمریکا»، بمثابه ابزار دولت آمریکا عمل می کرد.

درست زمانیکه بنیاد تأسیس شد، به جستجوی گروههایی پرداخت که می توانستند از منافع ایالات متحده آمریکا حمایت کنند. از سال ۱۹۸۳ تا سال ۱۹۸۴ بنیاد در فرانسه فعالیت می کرد و بمنظور مقابله با «اتحادیه معلمان چپ گرا»، از «سازمان معلمان و دانشجویان از نوع اتحادیه ها» در اشکال تأمین مخارج سمینارها، پلاکارتها، کتابها و برشورهای مشوق مخالفان نگرش چپ، پشتیبانی بعمل می آورد. در اواسط و اواخر سالهای ۱۹۹۰ سازمانهای غیردولتی با دریافت بیش از ۲ و نیم میلیون دلار از «بنیاد توسعه کار آزاد آمریکا» که سازمان سیا تحت پوشش آن اقدامات تخریبی شدیدی علیه اتحادیه های مترقی بعمل آورد، به مبارزه خود علیه جنبش کارگری سازمانیافته ادامه داد.

بعدها، بنیاد برای وارد آوردن ضربه به جنبش چپ، در انتخابات ونزوئلا و هائیتی مداخله کرد. سازمان های غیردولتی به عامل بی ثبات سازی برای آن بخش از کشورهای تبدیل شدند که در مقابل قدرت نظامی امپریالیسم آمریکا بزانو در نمی آیند. اضافه کنیم که این بنیاد، بودجه یک سازمان باصطلاح غیردولتی دیگر بنام «خانه آزادی»(Freedom House) را نیز تأمین می کند.

خانه آزادی

در ابتدا، «خانه آزادی» در سال ۱۹۴۱ بعنوان یک سازمان مدافع دموکراسی و حقوق بشر تأسیس گردید. اگر این سازمان در گذشته می توانست مطابق هدف اولیه اش فعالیت کند، اما در روزگار ما «خانه آزادی» در عرصه بین المللی در امر دفاع از منافع ایالات متحده آمریکا بسیار فعالانه شرکت می کند و مدیران آن روابط بسیار تنگاتنگی با سازمانهای مشکوک دارند. بطوریکه مدیر اجرائی آن، دوید کرامر، یکی از طراحان اصلی پروژه قرن جدید آمریکائی می باشد که بسیاری از اعضای آن مسئول وضع کنونی ایالات متحده آمریکا بعنوان یگانه آتش افروز جنگها شناخته می شوند.

در سالهای حکمرانی بوش، رئیس جمهور با پشتیبانی «خانه آزادی» جنگ باصطلاح «علیه تروریسم» را آغاز کرد. رئیس جمهور بوش طی سخنرانی خود در ۲۹ مارس سال ۲۰۰۶ اظهار داشت که «خانه آزادی» از زمانیکه در بیش از ۳۰ سال پیش فعالیت خود را برای برقراری آزادی در جهان آغاز کرده، سال ۲۰۰۵ را موفق ترین سال برای آزادی اعلام کرد، و تا زمانیکه همه خلقها و همه ملتها از نعمت آزادی برخوردار نشوند، آمریکا نباید دست روی دست بگذارد. زیرا، توسعه آزادی در قرن جدید، عنصر حیاتی استراتژی ما در دفاع از مردم آمریکا و تأمین امنیت نسلهای آینده بشمار می رود.

بعدها معلوم گردید که «خانه آزادی» بخاطر دریافت پول از دولت آمریکا هر چه بیشتر و بیشتر بسوی مشی دولت بوش گرایش پیدا کرد. طبق گزارش داخلی خود آن، در سال ۲۰۰۷ دولت آمریکا در حدود ۶۶ درصد هزینه های مالی این سازمان را تأمین نمود. بخش اصلی این پولها از محل بودجه آژانس آمریکایی کمکهای بین المللی (USAID)، وزارت خارجه و صندوق ملی حمایت از دموکراسی پرداخت گردید. در نتیجه، بین «خانه آزادی» و دولت ایالات متحده آمریکا نه تنها امتزاج سیاسی، حتی تزویج مالی مستحکمی برقرار شد.

با این حال، باید توجه داشت که «خانه آزادی» در حمایت خود از دولت تنها نبود. در دوره حاکمیت بوش، دولت ایالات متحده آمریکا سازمانهای غیردولتی را به حساسیت هر چه بیشتر نسبت به خواستهای خود وادار ساخت. در سال ۲۰۰۳ مدیر بنیاد کمکهای آمریکا، اندرو ناتسیوس(Andrew Natsios) در جریان سخنرانی خود در کنفرانس سازمانهای غیردولتی اظهار داشت که، خود بقاء رژیم کرزای در افغانستان به چگونگی رابطه بین سازمانهای غیردولتی و سازمان کمکهای آمریکا بستگی دارد، و افغانیها بر این باورند که شرایط زندگی آنها فقط بواسطه مکانیزمهای فاقد هر گونه وجه مشترک با دولت آمریکا و حکومت مرکزی بهبود خواهد یافت. این یک مسئله جدی است. در ارتباط با اوضاع عراق، ناتسیوس خاطرنشان کرد: زمانیکه سخن از کار سازمانهای غیردولتی در کشور بمیان می آید، صحبت نه فقط به نتایج تأئید شده، بلکه، حتی به تظاهر رابطه بین این نتایج و سیاست آمریکا کشیده می شود. بطور کلی، به سازمانهای غیردولتی گفته شده بود که آنها بمثابه دست افزارهای دولت ایالات متحده آمریکا و بعنوان بخشی از دستگاه امپریالیسم به حساب می آیند.

گذشته از اینها، «خانه آزادی» برجستگی خود را در جریان بهارغربی در پروسه کمک به آموزش و تأمین مخارج گروهها و اشخاص حقیقی جامعه مدنی، از جمله، جنبش جوانان «۶ آوریل» در مصر، سازمان حقوق بشر بحرین و فعالانی از میان مردم امثال انتظار کادی، «رهبر جوانان یمن» نشان داد.

این امر که بنیاد و «خانه آزادی» بمثابه ابزارهای سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا مورد استفاده قرار می گیرند، بدین معنی نیست که دولت آمریکا در جستجوی ابزارهای جدید، مثلا، «عفو بین الملل» نیست.

عفو بین الملل

سازمان حقوق بشری « عفو بین الملل»- این جدیدترین ابزار زرادخانه امپریالیسم آمریکا است. در ماه ژانویه سال ۲۰۱۲ بر اساس تصمیم خود سازمان عفو بین الملل، سوزان نوسل(Suzanne Nossel)  بمقام مدیر اجرائی جدید آن برگمارده شد. نوسل پیش از احراز مقام جدید در عفو بین الملل، رابطه بسیار نزدیکی با دولت ایالات متحده آمریکا داشت و در مقام مشاور معاون وزیر امور خارجه آمریکا در امور سازمانهای بین المللی کار می کرد.

نوسل با بیان اختراعی خود، «قدرت هوشمند» مشهور است و او مشخص کرد که چگونه آگاهی در باره آنکه «منافع ایالات متحده آمریکا بواسطه جلب دیگران بسوی خود بنام دستیابی به اهداف ایالات متحده آمریکا از طریق اتحادیه های کارگری، نهادهای بین المللی، دیپلوماسی غیرمتعارف و نیروهای آرمانگرا تأمین می گردد». هر چند این تبیین می تواند غیرموذیانه بنظر برسد، «قدرت هوشمند» نسخه گسترده تأثر «قدرت نرم» کوزوف نای (سیاست شناس آمریکایی، بنیانگذار مکتب نئولیبرالی سیاست بین الملل) را برمی انگیزد؛ امری که تحت عنوان «قابلیت دستیابی به نتایج مطلوب با بکارگیری سیاست چماق و هویج» توضیح داده می شود. جنگ لیبی مثال زنده این «قدرت هوشمند» بحساب می آید که ایلات متحده آمریکا برای پیشبرد آن از سازمان ملل متحد بعنوان ابزار اخذ مجوز «تجاوز انساندوستانه» استفاده کرد.

حتی قبل از انتصاب نوسل به مقام مدیر اجرایی «عفو بین الملل» این سازمان جنگ اطلاعاتی برعلیه سوریه را ناخواسته آغاز کرد. در مصاحبه مطبوعاتی اول سپتامبر سال ۲۰۱۱ تحت عنوان «دموکراسی هم اکنون» محقق و نویسنده گزارش «عفو» «بازداشتهای مرگبار»: قتل زندانیان در شرایط اعتراضات عمومی در سوریه»، نیل ساموندس(Neil Sammonds) نحوه انجام تحقیقات را که بر مبنای آن گزارش تنظیم گردید، توضیح داد. او گفت:

«من در سوریه نبودم. عفو بین الملل هم هنگام وقوع این حوادث اجازه حضور در این کشور را نداشت، برغم اینها، ما تحقیقات را انجام دادیم. بدین جهت، تحقیقاتی که گزارش بر پایه آن تنظیم گردید، اساسا بر مبنای داده های شبکه وسیع آشنایان و خویشاوندان خانواده ها و حتی از دیگر منابع، اکثرا در لندن، و بخشا با کار در کشورهای همسایه بعمل آمد».

آیا ممکن است این چنین گزارش معتبری را با استناد به تنها منابع اطلاعات از دست دوم، که هم می تواند اصلا وجود نداشته باشد و هم می تواند مغرضانه یا عمدا به دستور روز وارد شده باشد، تنظیم کرد؟ شما چگونه می توانید با استناد به منابعی که اطلاعات آنها قابل راستی آزمایی نیست، گزارش بنویسید؟ این، جنگ رسانه ای علیه قذافی را یادآوری می کند که در جریان آن، رسانه های جهانی از بمباران مردم خود توسط نیروهای وفادار به وی و از توزیع قرص ویاگرا بین سربازان برای تجاوز به زنان خبر دادند، که صحت هیچ کدام از این خبرها هیچگاه تأئید نشدند.

صرفنظر از آن که سازمانهای غیردولتی در مجموع می توانند تأثیرات مثبتی در جامعه بگذارند، این مسئله را لزوما باید مورد توجه قرار داد که چه کسانی آنها را اداره می کنند و مخارج سازمانهای غیردولتی که ماهیت آنها تغییر می یابد، از کجا تأمین می گردد. این سازمانها هر چه بیشتر به دستگاه سلطه امپریالیسم جذب شده و از حاصل استثمار تأمین می شوند. سازمانهای غیردولتی بسرعت به میسیونرهای امپریالیسم تبدیل می شوند.

پی نوشت مترجم:

ــ لیست سازمانهای غیردولتی و بین المللی که فعالیتهای سازمان سیا را پوشش می دهند، به همین موارد مذکور در متن مقاله خلاصه نمی شود. دولت آمریکا از تمامی تشکلهای غیردولتی در هر کشوری و حتی از اغلب محققان و گزارشگران رسانه های امپریالیستی، برخی سازمانهای باصطلاح بین المللی مثل شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد، بعضی هیتهای نمایندگی در آژانس بین المللی انرژی اتمی و همه گروهها و دستجات دموکراسی خواهی و حقوق بشری برای کسب اطلاعات جاسوسی بهره برمی گیرد. از جنگ لیبی و تجهیزات تعیین موقعیت خبرنگاران در راهنمایی بمبارانهای این کشور و همچنین، سازماندهی حملات مسلحانه تروریستهای القاعده و اخوان الملسلمین به سوریه، می توان بمثابه بارزترین شیوه بهره برداری جاسوسی از گزارشگران امپریالیسم خبری و سازمانهای غیردولتی نام برد.

ــ «خانه آزادی» یکی از اولین و خطرناکترین نهادهای غیردولتی امپریالیسم آمریکا است که در کنار «جامعه باز» جرج سورس، نقش منحصر بفردی در تخریب سوسیالیسم جهانی و تجزیه اتحاد شوروی ایفاء کرد. همین «خانه آزادی» بود که بکمک یلنا بونر دارای گرایشات افراطی صهیونیستی، همسر دوم و احتمالا مصلحتی فیزیکدان مزدور، آندره ساخاروف، با وی رابطه برقرار کرد و بطور همه جانبه از وی حمایت بعمل آورد. با تبلیغات دروغین، او را «پدر» بمب هیدروژنی اتحاد شوروی نامید و ... در نهایت، امپریالیسم جهانی بدست همین سازمانها غیردولتی، اتحاد شوروی را از پای درآورد، یوگسلاوی را لت و پار کرد، سودان را به دو کشور تقسیم کرد و ...

  ــ مترجم نوشتار فوق، بر اساس مطالعات و بررسی های خود، ماهیت واقعی سازمانهای غیردولتی را همواره افشاء کرده و به همه آنهایی که حتی با نیت خیر و بخاطر عدم دانش کافی، فریب لفاظی های خوش آهنگ خادمان امپریالیسم را خورده و این تشکلها را وسیله ای برای نیل به اهداف انسانی خود می دانند، بدفعات هشدار داده و آنها را از فعالیت در چهارچوب سازمانهای غیردولتی و برخی تشکلهای بین المللی برحذر داشته است. به این لفاظی جناب جرج بوش، رئیس جمهور سابق آمریکا، جنایتکارترین مقام دولتی تاریخ معاصر بعد از آدولف هیتلر، پیشوای آلمان نازی و باراک اوباما، رئیس جمهور کنونی امریکا توجه کنید: «... و تا زمانیکه همه خلقها و همه ملتها از نعمت آزادی برخوردار نشوند، آمریکا نباید دست روی دست بگذارد...».


March 14th, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی